بهاربهار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

حس مادرانه

حس قشنگ مادری

بدون عنوان

دختر قشنگ من ماشالله مستقل شده. خیلی وقته. مثلاً از پله ها می‌خوای بری بالا میگی دُودَم(خودم) . لباس پوشیدنی میگی دُدَم قربونت برم عزیزمـ عشقم خیلی هم مهربونه عزیزدلم. هرچی میخوره یه تیکه کوچولو میکنه میده به من میگه توهم بخور... عزیزم... مثلا شیر که باهم میخوریم تو که میبینی لیوان من خالی شده لیوانمو میگیری و یه کم میریزی توش از لیوان خودت, بعد میگی بخور... از شیرین زبونیات هرچی بگم کم گفتم ماشالله. حرف زدنت عالی شده و دل منو میبری... قربونت بشم عشقم خیلی دوست دارم. همه امید و دلخوشیم به توئه. امیدوارم همیشه خوشبخت و شاد باشی دخترک قشنگم 🌷🌷🌷🌷🌷🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌹🌹🌹🌹🌻🌻🌻🌻🌻🌸🌸🌸🌸🌸🌴🌴🌴🌴💮💮💮   ...
14 آبان 1395

۲۰ماهگی بهار من

بهار کوچولوی من از وقتی ۲۰ماهت کامل تموم شد دیگه خیلی خوب و کامل ماشالله صحبت میکنی چند روزز جمله های دوکلمه ای میگفتی مثلا بیا بریم.. دست نزن... بده من... دستشویی کردم!!😱... و ازین جور جمله ها که هرچیز رو میگم تکرار میکنی و خودتم یاد گرفتی بعد چندروز دیگه بیشتر از دوکلمه میگی مثلا دیشب ب طور منقطع گفتی انار. دون. کن. بابا. بخوره. درو باز کردم. دستم سرد شده غذا بخورم. و.... خلاصه شیرین زبونیات به اوجش رسیده و من نهایت لذت رو میبرم ازت. از صبح تا شب باهات بازی میکنم باهم نقاشی میکشیم. تو خط خطی میکنی و ب من میگی مثلا بَبَئی بکش. جوجو بکش. بابا بکش بابابزرگ بکش. مامانی بکش. زینب بکش و..... دیروز صبح تو آشپزخونه بودم دیدم صدات درنمیاد تو اتاقتی...
8 آبان 1395

بابابزرگ...☺☺☺

دخترکم تازگیا خیلی بابابزرگتو دوست داری همش حرف اونو میزنی تلفنی همش باهاش حرف میزنی(یعنی بابابزرگ حرف میزنن و سما گوش میدی) وقتی بابابزرگ میاد خونمون فقط میری بغل بابابزرگت و باهاش میری پارک... از بابابزرگت بگم که چقدر عاشقته و خیلی دوست داره. این سری رفتیم ۲روز و نصفی موندیم خونشون تو همش با بابابزرگ بازی میکردی و همش بابابزرگ میبردتت بیرون و برات خوراکی و بستنی میخرید. وقتی مارو آورد خونه و میخواست برگرده تو با بغض میگفتی نرووو نرووووووو بابابزرگ بیچاره هم خیلی ناراحت بود ازینکه ازت جدا شده و مامانی میگفت بابابزرگ تو ماشین داشت گریه میکرد میگفت دلم برای بهارم تنگ میشه!!!!😢😢😢😢 خلاصه همش تو خونه هم اسم بابابزرگ رو میگی و خیلی دوسش داری.. می...
2 مهر 1395

19ماهگی دختر عزیزمـ

دلیل ضربان قلبم، ۱۹ماه کامل شدی پر از شیطنت و قشنگی و شیرینی... روز ب روز بزرگتر میشی و من آرزو میکردم ای کاش یه ماشین زمان داشتم و میتونستم زمان رو متوقف کنم و از کودکیهات بیشتر و بیشتر لذت ببرم... تویی که همه دل خوشی ما شدی... تویی ک ماشالله کامل حرف میزنه همه کلمات رو ب زبان شیرین خودت میگی. منو مامانی. مامان جووون.. مامان.. اناز. صدا میکنه و غرق لذت میشم وقتی کنارمی. یک کمی از وابستگی زیادت ب من کم شده و یکم راحت تر شدم تو مهمونیا.. مهمترین چیزی که تو این دنیا خیلی دوست داری شیرمادره!!! خیلی دوست داری. و میای بهش سلام میدی و میخوری!!!!😉😉😉 عروسک من خیلی دوست دارم برات آرزوی بهترینها رو دارم. امیدوارم تو هم همیشه دوستم داشته باشی... و همین...
29 شهريور 1395

نمـــاز

عشق مامان ، هروقت من میخوام نماز بخونم میای مهر و چادرمو میاری برام بعد که من نماز میخونم همش مهر رو برمیداری و بعضی وقتها میبری قایم میکنی!! از قصد تا میبینی میخوام بشینم تا سجده برم مهر رو زود برمیداری یا میشینی روش!!! یا پشت سرت قایم میکنی یا میبری تو اتاق قایم میکنی و وقتی میبینی من منتظر نشستم که تو مهر رو بیاری، میری میاری میدی بهم. بیشتر موقع ها هم تا میبینی من میخوام بیام سجده سریع دراز میکشی زیر پای من تا من نتونم سجده برم!!!!!!!!!!بیشتر موقع ها هم میری یه روسری برمیداری میای دراز میکشی رو مهر و بعد میگی... اکبر... (یعنی همون الله اکبر)!! آخی  دختر شیرینم... قربونت بشم.... خداروشکر که تورو دارم کوچولوی قشنگم😘😘😘👧👧👧👧👧👧👧👧💕💕💕💕💕💕💕...
16 شهريور 1395

18ماهگی عزیزدلم...

عزیزکم، عروسکم، عسلکم، باهربار که تورا درآغوش میگیرم و بوسه بارانت می‌کنم خدارا میلیون‌ها بار شکر می‌کنم که دختر خوشگل و سالم و مهربانی به من داده و واقعاً ازین نعمت بزرگ حیرانم...💕💕💕 عزیزدلم امروز تو ۱۸ماه کامل شدی و این یعنی ۱سال و ۶ماهه که زندگی مارو دگرگون کردی و منو لبریز از عشق مادری کردی و با تو مادر بودن را تجربه کردم... فقط مادرهای خوب می‌دانند که چه حس قشنگیه 💓مادر بودن💓 و همینطور چه حس قشنگیه مادرِ تو💕 بودن... بهــــارمـ ، زندگیـــمـ ، روزها و شبها باتو بودن آرامش بخش قلبمه ...🌅🌃 و چه زیباست حرف زدن‌های شیرینت که مرا تا اوج آسمان می‌برد وقتی به من میگی مامان یا با زبون شیرینت از من درخواستی داری ... و...
29 مرداد 1395

17ماهگی کوچولوی مـــن....... قوربونش بشم

🌸🌻🍀🌹🌿🌼🌻بھــــــار عزیـــــزمـ ، ماشالله دیگہ خانمے شده واسہ خودت قربونت بشم. ماشالله خیلے شیطون شدی و همش شیطونی میکنی(خداروشکر کہ خدا بهمون تورو داده و همه این شیطونیات نشانه سلامت روحی و جسمیته و با همه سختیهاش ب جون میخرم قربونت بشم شیرین عسلم.) از مبلا میری بالا و من همش نگرانم بیفتی. تلوزیونو هی  تکون میدی و تا من میام میدوی و میخندی و دوباره تکرار میکنی. کلا هرکاری کہ میگم انجام نده میری انجام میدی!!!!!!!!😤😤😤😬😬😬. ماشالله شیرین زبونم هرچی کہ میگم بگو رو خیلے بامزه میگی و من کیف میکنم. تقریبا همه کلمه ها رو میگی البته ب زبون خودت! هواپیما رو وقتی میبینی خوشحال میشی حتی تو خونه هم وقتی صداش میاد میگی ماما مَمامِیما.....! (آخی ناز...
29 تير 1395

تولـــد مـــامـــان🎂🎂

🎆🎆🎆🎈🎊🎊🎊🎈🎉🎉🎉🎈🎇🎇🎇🎈🎁🎁🎁🎈🎂🎂🎂 عزیـــــزترینم امروز روز تولد منه. امسال سومین سال تولدمه که تورو دارم و از خدا ممنونم بخاطر هدیه قشنگی کہ به من داده. سال اول تو رو باردار بودم و دوساله که تو پیشمی... دختر کوچولوی شیطون شیرین من خوشحالم کہ درسن ۲۴سالگیم کہ اوج جوونیمه مادر شدن رو با تو تجربه کردم... خوشحالم کہ کنارمنی و باتو زندگی خیلے قشنگ تره......  دخترم دوسِت دارم....  بابایی هم امروز تولدم رو تبریک گفت. همین. 😉  امروز کمی دلم گرفته. شاید همه دوستام و خانوادم بهم تبریک گفتن اما تنها بودم... راستی خاله فائزه برام یک کتاب شعر کادو آورد...   مہم ترین چیزی کہ من دارم تویی و با تو همه چیز خوبه. قربونت بشم. 🐈پیشی من...&...
14 تير 1395

جوجه مامان🐤🐣

دخترم تازگیا اسم منو یاد گرفته صدا بزنہ میگه: اِنان !!! عزیـــــزمـ انقدر شیرین میگی کہ کیف میکنم. وقتی زیاد شلوغ میکنی یا کار بدی میکنی و من یہ کوچولو سرت دادمیزنم کہ این کارو نکن یا بشین یا گریه نکن و... تو سریع ساکت میشی و هیچی نمیگی و یہ کم بغض میکنی و بعد ۲۰ثانیه میای پیشم و با بغض میگی اِنان اِنان!(آخ قربونش بشم) منم کہ دل نازک زود بغلت میکنم و نازت میکنمـ و توهم سواستفاده میکنی و دوباره گریه میکنی!!!! و منم با یہ چیزی سرتو گرم میکنم کہ یادت بره. البته بیشتر موقع ها بہ من میگی مامانی... منم میگم جــــان خلاصه اصلاً طاقت ناراحتیتو ندارم اصلاً... حالا حالا ها هم دعوات نمیکنم. مگر اینکہ دیگہ خیلے خیــــــلے شلوغ کنی... همیشه سعی میکنم کہ ...
7 تير 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حس مادرانه می باشد