بهاربهار، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

حس مادرانه

حس قشنگ مادری

پایان شش ماهگی بهارم

سلام دختر عزیزم بهارم. دیروز 29مرداد94 شش ماهگی تو تموم شد و دارد مرحله جدیدی از زندگی شدی. بزرگتر شدی خانمم. کوچولوی عزیزم. دختر عزیزتر از جونم. این روزها ماشالله خیلی شیطون شدی و همش قلت میزنی و بازی میکنی و چیزای جدید رو میخوای کشف کنی. وقتی یه چیز جدید بهت نشون میدم انقدر ذوق میکتی و خوشحال میشی که حد نداره. این روزها تا میبینی ما سر سفره داریم غذا میخوریم میای سفره رو میکشی و میخوری. همش به ما نگاه میکنی و ماهم خیلی ناراحت میشیم ک تو نمیتونی با ما غذا بخوری و میترسیم دلت آب بیفته چون هی میخوای عهذا رو بگیری و دهنت رو باز میکنی میای سمت غذا. یا میوه یا هرچیز دیگه مثل چای..... الان ک شش ماهت تموم شد هفته اول باید بهت فرنی آردبرنج بدم. دیر...
30 مرداد 1394

اولین روز دختر بهار خوشگلم

دختر یعنی عشق یعنی محبت یعنی مهر یعنی تو بهارم. بهار عزیزم چقدر امروز خداروشکر کردم که تو این روز بزرگ منم دختر دارم و تو برام همه کسی.... عزیزم روزهام رو با تو سپری میکنم و بهت میگم که عاشقانه دوستت دارم. تو بهترین دختر دنیایی. شیرین عسل من.                امشب بابایی برات کادوی روز دختر گرفت و کلی هم ذوق کردیم ک ما هم دختر داریم . تو هم خیلی از کادوت خوشت اومد.  اینم عکس کادوی روزدختر بهار زندگیمون..... استخر توپ
25 مرداد 1394

عکس بهار مادره

اینم چند تا عکس از عشقم. البته خیلی ازت عکس میندازم و میخوام از لحظه به لحظه بچگی هات خاطره داشته باشم اما اینجا بعضی هاشو میذارم.      راستی تو کودک مادری... یادت نره کودکم.!!!!!                                       ...
6 مرداد 1394

دختر شیطون مامان

بهار قشنگم... تو انقدر خوب و شیرینی ک من واقعا نمیدونم چطور از خدا تشکر کنم بخاطر اینکه تورو بهم داد. بهارم روزها از پس هم میگذره و من با تو و کنار تو خوشم و دلم بوجود تو دلگرمه و با تو آرامش میگیرم. تو انقدر ناز و قشنگ و دوست داشتنی هستی ک قابل توصیف نیست. هرچقدر هم شیطونی کنی و اذیت کنی به چشمم نمیاد .  و اتفاقا دوست دارم دختر باهوش و شیطون باشه. تازگیا واقعا شیطون شدی. دیگه داری راحت غلت میزنی و همش مواظبتم یه وقت سرت اینور اونور نخوره.  موقع خواب یه کم اذیت میکنی و باید حتما پستونک بذارم دهنت و برات آهنگ لالایی بذارم تا بخوابی بعد شیر میخوری.  خلاصه دختر نازم از وقتی تو اومدی تو زندگیم  تحمل خیلی چیزا بدام راحت تره. و...
6 مرداد 1394

دخترم دیگه راحت قلت میزنه...

اینم یه عکست وقتی خودت بدون کمک برگشتی ب شکم. عزیزم تو از 4ماهگی شروع کردی به زور زدن که بتونی برگردی و قلت بزنی ام و تو 5ماهگیت دیگه راحت قلت میزدی دختر گل مامان. طوری که ازون به بعد هروقت میذارمت ب پشت بخوابی سریع برمیگردی. عزیزم دوست دارم
16 تير 1394

عاشقانه های من با بهار

دختر نازم الان که این مطلب رو مینویسم شما 4ماه و 16 روزته. ماشالله قربونت بشم خیلی بزرگ و شیطون شدی. همش میخندی و بازی میکنی. هرچی هم میدم دستت میکنی تو دهنت. هرچی میارم نزدیکت دستت رو میاری تا بگیریش. وقتی باهات حرف میزنم میخندی. نمیدونی چقدر درطول روز باهات عشق میکنم دیگه خواب شبانه ت خیلی بهتر شده خداروشکر و رو پام میخوابی و دیگه مجبور نیستم تاب بدمت تا بخوابی. البته مجبور شدم برخلاف میلم یه مدت پستونک بدم بهت موقع خواب اما خداروشکر الان دیگه بدون پستونک هم میخوابی. شبها حدود ساعت12میخوابی  تا صبح ساعت 9-10 فقط تو خواب بلندمیشی شیر میخوری. وقتی تو خواب گشنه ت میشه فقط یه کم تکون میخوری و بعد انگشتای کوچولوت رو میذاری دهنت و میمکی. خی...
16 تير 1394

14تیر تولد مامان الناز

دختر عزیزم با تو لحظه لحظه زندگیمون مملو از عشق شده.  تو با نگاه زیبات با خنده های دوست داشتنیت عشق رو تو خونه مون پررنگ تر کردی. لحظه به لحظه زندگیم  رو با تو و درکنار تو میگذرونم و عاشقانه دوستت دارم و خدا رو بینهایت شاکرم که تو رو به ما داد. عزیزم امروز روز تولدم اولین تولدمه که تو رو دارم و واقعا بهترین تولد عمرمه. امروز 23سالم تمام شد درحالی که مادرم. مادر دختر قشنگی مثل تو.  ازین بابت خوشحالم. امروز حال خوشی دارم. امروز رو بخاطر اینکه تو کنارم هستی دوست دارم. امشب شب قدر هست. شب نزول قرآن. سال گذشته شب های قدر من باردار بودم و از خدا تو این شبها خواستم تورو صحیح و سالم بهم بده و خیلی دعا کردم که تو سال بعد کنارم باشی. و ...
14 تير 1394

ماجرای نی نی لای لای(کریر) و خواب عسلکم

بهارم نمیدونم چطوری شد ک انقدر ب این کریر یا همون نی نی لای لای ت عادت کردی طوری ک الان نزدیک 1ماهه اصلا بدون کریر نمیخوابی یعنی من باید شمارو بذارم تو کریر و بلند شم تو خونه بگردونم و تابت بدم تا شما لطف کنی بخوابی. حالا بعد اینهمه زحمت و کمردرد زودهم بیدار میشی بیشتر موقع ها. دیگه برام شده یه دردسر. نمیدونم چیکار کنم رو پام اصلا نمیخوابی . رو تختت هم حالا حالا ها نمیخوابی. همش گریه میکنی تا میذارمت تو کریر یه مدت تکونت میدم(اونم نه تکون همینطوری باید یا روزمین جلوعقبت کنم ک دست دردو کمردرد میگیرم یا تابت بدم ک دیگه بدتر!) خوابت میبره.     درطول روزهم میذارمت تو کریر و باعروسکهایی ک از دسته ش آویزون کردم بازی میکنی از 2.5ماهگیت خو...
9 خرداد 1394

عکسهای بهارم وقتی از حموم میاد

سلام عزیزم. جوجوی مامان. تو ازون موقع ک ب دنیا اومدی کلا حموم رو دوست داشتی و اصلا گریه نمیکردی. تا قبل 40روزگیت من یا با مامان مهناز یا با زن عموفاطمه میبردیمت حموم. اما اولین بار 40روزگیت بود ک خودم تنها بردمت حموم و بعد اون همیشه خودم حمومت میکردم. ازوقتی ک یه کم فهمیدی وفتی روت آب میریزم میخندی و خوشت میاد اما آحرش ک سرت رو میشورم یه کم گریه میکنی و کلا آخر حموم خیلی گشنه ت میشه و گریه میکنی و عصبانی میشی تا جاییکه من مجبور میشم پستونک بذارم دهنت بعد لباسات رو بپوشونم بعد بهت شیر بدم. کلا دخترعزیزم دختر خنده روییه خداروشکر. اما  بهضی وقتها عصبانی میشی و اون موقع هاست ک بهت میگم angri bird ! یعنی جوجوی عصبانی! اینم گلچینی از عکسای بع...
9 خرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حس مادرانه می باشد