اولین باری که بهارم چهاردست و پا رفت.......
امشب چند قدم از سینه خیزت رو چهار دست و پا رفتی و منو بابایی کلی ذوق کردیم. خیلی آروم و کوچولو.... یه مدت بود که سینه خیز میرفتی و بعضی وقتها چهاردست و پا وایمیستادی و درجا هی خودتو تکون میدادی اما نمیتونستی چهاردست و پا بری اما خداروشکر امشب تلاشهات به نتیجه رسید.... خدارو شکر میکنم که روز به روز بزرگتر میشی و فقط خدا میدونه ما چقدر دوست داریمو از وجودت لذت میبریم.... بووووس
نویسنده :
مامان بهار
23:39