ماجرای نی نی لای لای(کریر) و خواب عسلکم
بهارم نمیدونم چطوری شد ک انقدر ب این کریر یا همون نی نی لای لای ت عادت کردی طوری ک الان نزدیک 1ماهه اصلا بدون کریر نمیخوابی یعنی من باید شمارو بذارم تو کریر و بلند شم تو خونه بگردونم و تابت بدم تا شما لطف کنی بخوابی. حالا بعد اینهمه زحمت و کمردرد زودهم بیدار میشی بیشتر موقع ها. دیگه برام شده یه دردسر. نمیدونم چیکار کنم رو پام اصلا نمیخوابی . رو تختت هم حالا حالا ها نمیخوابی. همش گریه میکنی تا میذارمت تو کریر یه مدت تکونت میدم(اونم نه تکون همینطوری باید یا روزمین جلوعقبت کنم ک دست دردو کمردرد میگیرم یا تابت بدم ک دیگه بدتر!) خوابت میبره. درطول روزهم میذارمت تو کریر و باعروسکهایی ک از دسته ش آویزون کردم بازی میکنی از 2.5ماهگیت خودتو از کریر میکشی پایین و پاهات رو میزنی به عروسکها. ......... تازه ک ب دنیا اومده بودی تقریبا تا 1.5 یا دوماهگیت شبها معمولا تا 3.5 نصفه شب بیدار بودی و تا اون موقع همش میذاشتمت رو پام تا بلاخره خوابت ببره. خلاصه یه مدت داستان داشتیم. بعد یه مدت شبها دیگه تا 1.5 -2 میخوابی . و دیگه تا 10-11صبح فقط تو خواب شیر میخوری و میخوابی. وقتی هم از خواب بیدار میشی کلی سرحالی و بازی میکنیم باهم. ازشب تاصبح خیلی دلم برات تنگ میشه اگه بیدار شم و تو خواب باشی. بابایی هم قبل اینکه بره سرکار میاد یه دل سیر تورو نگاه میکنه و بوست میکنه بعد میره. اونم درطول روز خیلی دلش برات تنگ میشه .