آب......
دختر خوشگلم در تاریخ11.12.94 اولین بار گفت آب......
و هروقت من تکرار میکنم تو هم تکرار میکنی
همش لیوان آب رو میدی من وقتی برات آب میریزم اول دستتو میکنی توی آب و میخندی بعد آب رو میریزی زمین یا رو فرش!!!!
تا الان کلمه های بابا. ماما. نَ نَ. دَدَ. ج ج. و... رو میتونی بگی
ماما رو تازگیا میگی و من همیشه منتظر شنیدن این کلمه از زبون شیرین تو بودم.
اما بابا رو خیلی وقته که میگی عزیزم.
وقتی میخوای دَر یه چیزی رو برات باز کنم اونو میدی من و میگی : دَ
وقتی باهات دالی میکنم میگی داااا
میگم النگوت کو؟ گوشوارت کو؟؟؟ موهات کوووو؟ تو نشون میدی
میگم بزن شیکمت.. میزنی شیکمت
دست دستی میکنی... سر سری میکنی... پاهاتو نشون میدی
جوراباتو میدی من پاتو میاری بالا من برات میپوشونم، خودت جورابتو درمیاری و دوباره میدی من میگی بپوشون و دوباره درمیاری.....
کلاهتو ک میبینی میذاری روسرت... تلفن یا موباییل رو میبینی میذاری رو گوشت و ب من نگاه میکنی و میخندی و من میگم علووو و تو مییخندی... علو بابایی. علووو.....
خلاصه خیلی شیرین و خوشمزه شدی
والبته یکی دوهفته ست جیغ زدن یاد گرفتی و هرچی ک میخوای رو با دست نشون میدی اگه ندم و یا اگه کاری ک میخوای انجام ندم معمولا یه جیغ حسابی میزنی.......
دوست دارم عزیزم
بوووووووس