دندون درآوردن رهای عزیزدلم
وای امروز خیلی خوشحال شدم، از صبح بخاطر کار بابا قربونی بریده بودیم داشتیم کارارو میکردیم آقا و مادربزرک و زن عموزهرا هم خونمون بودن. من داشتم چای میخوردم ئ رها جونم هم پیشم بود. و هی دوست داشت چایی بخوره. منم یکم بهش دادم و یکم گذشت دیدم یه صدایی میاد انگار دندون بخوره به لیوان و تق تق صدا بده. زود دستمو زدم به لثه هات دیدم وااای دخترکم دندون دراورده خیلیییی خوشحال شدم. تقریبا چهار روز مونده تا شش ماهت تموم بشه. هنوز به مامان مهناز نگفتم منتظرم فردا بهش بکم مطمئنم اونا هم خیلی خوشحال میشن. دختر نازم دندونت مبارک❤❤❤❤❤❤
بهار رو صدا کردم گفتم بهار اگه گفتی چی شده؟؟ رها دندون درآورده، بهارم خیلییی خوشخال شد زود رفت دستشو شست اومد با انگشت کوچولوی خوشگلش امتحان کنه😍😍😍😍
عاشقتونم دخترای نازنینم. این روزا خیلی وقتمو پر کردید واقعا حتی درست و حسابی میتونم بخوابم و خیلی وقتم پر شذه با شما کوچولوها م. ولی همه سختی هارو به جون میخرم. و به امید روزی که بزرگ شدنتونو و خوشبخت شدنتونو ببینم و امیدوارم همیشه کنار هم خوشبخت و شاداب باشیم❤❤❤❤❤