عشق همیشگی من

سلام دخترم. سلام عشقم. عزیزم. خیلی وقته وقت نکردم برات بنویسم اما هر لحظه زندگیمو با تو و برای تو میگذرونم. به امید آینده ای نزدیک که بیای بغلم.  عزیزم این روزها خیلی نگرانم. استرسم زیاده. همش نگران زایمان و بیمارستان و و .... هستم.  و یه هیجان و ترس خاصی دارم.    البته دارم واسه دنیا اومدنت هم روز شماری میکنم تا بیای بغلم بیای بهم آرامش بدی. بیای زندگیمونو عوض کنی.  منو بابایی و حتی خیلی از اطرافیانمون مثل مادربزرگا و پدربزرگاتم منتظرتن.      خداروشکر سیسمونیت هم چندوقته کامل شده و دیگه واقعا طاقتمون واسه اومدنت تموم شده. روزی چندبار میرم اتاقت و وسایلات و لباساتو نگاه میکنم و قربون صدقت میرم. امیدوارم خدامحافظت باشه و سالم به دنیا بیای و زندگیمونو 1000000برابر شادتر کنی و منو از تنهایی در بیاری دختر خوشگل من.       این ماه آخر دل درد و کمردم زیاد شده و یه کم که کار میکنم دل درد میگیرم.    شبها نمیتونم خوب بخوابم و چندبار از خواب بیدار میشم اونم با کمردرد. دیگه نمیدونم چطوری بخوابم.       ولی  همه این دردها و مشکلات به داشتنت خیلی خیلی می ارزه. بابایی ت هم خیلی منتظرته و وقتی تکوناتو بهش  نشون میدم  یاوقتی دستشو میذاره رو شیکمم و تکوناتو حس میکنه خیلی خوشحال و هیجان زده میشه و ذوق میکنه. خلاصه برات چیزی کم نمیذاره و همه چیز برام میگیره.        عکس های سیسمونیت رو هم ایشالله به زودی میذارم دختر من.       الان بیشتر به فکر اسم قشنگتیم که چی بذاریم. واقعا خیلی سخته. اما احتمال زیاد اسمت رو میخوایم بذاریم "بهار" .   تا با دنیا اومدنت ایشالله زمستونمونو بهاری کنی و همیشه خوشگل و باطراوت بمونی.         دختر نازم دوست دارم.     از خدای مهربون فقط سلامتیت رو میخوام .    ایشالله خدا منو و همه مادرای منتظر رو به آرزوی قشن قشنگمون برسونه.        دوست دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه.